Analysis =
a way to put things in Long Term Use.
Question:
When one should say he has Read and Understood a book?
I have no Short Term memory. All I have is Long Term Memory. This defines the concept of being a Sohale :(
چند ایده هگلی
Analysis =
در حاشیه: (پرسید:) اگر کسی در حال , آینده ی ما را ببیند چه؟
همه فیلسوف ها یک نفر هستند. همه فیلسوف ها یک شخصیت هستند که در موقعیت های مختلف قرار گرفته است.
منظورم این بود که دنیای ذهنی چنان به دقت از از دنیای بیرون جدا شده است که mental worldخودش جامع و مانع است (a complete closure).
اختیار وجود دارد، گرچه ممکن است تصور این جمله هم درست باشد:
وقتی اعمال افرادی در گذشته را بررسی می کنیم (مثلا خودمان در یک سال پیش)، آینده آن تصمیم ها را می دانیم. آیا با این حال هنوزهم
در به اصطلاح ع ش ق، تنها از چیزی لذت می بری که یک نمایش درونی (IR) یا internal representation درونی از آن داشته باشی. یعنی در حقیقت فقط از همان IR است که می توان لذت برد. اگر با واقعیت آن روبرو شوی، دیگر آن حس، محو می شود، چون که IR آن محو شده است. تصویر درونی دیگر محو شده، چرا که خود موضوع عینی، اکنون حضور دارد و احتیاجی به IR ندارد. اما آن زیبایی ناپدید می شود. مثال: (مثال نمی زنم)
توجیه:
تعریف: سیستم توصیفی کاملِ بسته: هر سیستمی که بتواند ادعا کند "دنیا این هست و جز این نیست".
من در این دنیا فقط می بینم، پس می توانم بگویم در این دنیا چیزی نیست جز من و نورهایی که می آید
خوب برای همین بهش میگن دیالکتیک.
ایده آل زبان، منطق است.